با توجّه به محیط رقابتی موجود و گسترش روز افزون تکنولوژی های جدید در عصر جهانی شدن، شهرها و در سطح کلان، کشورها باید برای تطبیق خود با این فضا و تسریع فرآیند توسعه در مناطق مختلف، بستر مناسبی را برای تولید افکار جدید و کاربردی کردن آن مهیا کنند. هدف این تحقیق تعیین زیرساخت های لازم برای نوآوری در کشورهای در حال توسعه به ویژه ایران و در سطح منطقه ای در مشهدو ارزیابی آن ها با توجّه به مقوله فرهنگ میباشد. همچنین از اهداف دیگر این تحقیق ارزیابی زیر ساخت های نوآوری در شهر مشهد با توجّه به سابقه فعّالیّت افراد در نوآوری و همچنین جنسیّت افراد میباشد؛ که فرضیّات این تحقیق را شکل می دهند.روش تحقیق این مقاله پیمایشی- تحلیلی است. روش این تحقیق به صورت ترکیبی ۲ مرحلهای به منظور تقویّت نتایج تحقیق(Triangulation) میباشد. نتایج تحقیق نشان داد که قوانین حمایتی مناسب برای تقویّت نوآوری وجود دارد. ولی، این قوانین از ضمانت اجرایی مناسبی برخوردار نیستند. از طرف دیگر اعتماد کافی برای ایجاد ارتباط مؤثّر بین دانشگاه و صنعت که منبع تولید نوآوری می باشند، وجود ندارد و نیاز به ارتقای اعتماد میان این دو نهاد برای تقویّت نوآوری الزامی به نظر می رسد. همچنین بررسی ها نشان می دهد که اعتماد و مشارکت به عنوان شاخص های فرهنگی بین افراد و سازمان ها کم تر دیده می شود. همچنین حمایتهای لازم جهت تشویق نوآوری در مراکز رشد وجود ندارد، سازمان های واسطه مانند پارکهای علمی و فناوری نقش اصلی خود را به طور مؤثّر انجام نمیدهند، و مکانیزمهای مناسب جهت تشویق نوآوری ماند حقوق مالکیّت معنوی، وجود سرمایه گذران ریسک پذیر، سیاستهای تشویقی و معافیّتهای مالیاتی بسیار ضعیف میباشد. نتایج آزمون فرضیات همچنین نشان می دهد که تفاوت آماری معنی داری میان مردان و زنان در میزان اهمیّت دو زیرساخت محیط کار و رابطه دانشگاه و صنعت وجود دارد. همچنین نتایج نشان می دهد که رابطه معنی داری میان زیرساخت های نوآوری و سابقه فعّالیّت های نوآورانه وجود ندارد.